۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

عزاي عمومي!!!

ناراحتم. بيشتر از آنچه كه تصورش را بكنيد ناراحتم. هر روز كه بيدار مي شوم و اخبار را مرور ميكنم، چند خبر اعدام آن هم در ميهنم در ميان خبرها هستند. جرم ها رنگارنگ هستند اما مجازات و احكام يكي: اعدام
اول شده ايم به گمانم. در تعداد اعدام ها در جهان اول شده ايم. اين آخري بيشتر مي سوزاند. اعدام يك مادر. تصوير او و كودكش آرام از من مي گيرد. كمي  مي انديشم. قصد از اين همه اعدام چيست؟ اصلاح جامعه؟! اگر با اعدام و كشتار جوامع اصلاح مي شدند كه ....
نه قصد اصلاح نيست. قصد اين است كه به ملتمان و ملت هاي دنيا نشان داده شود؛ حكومت، واهمه اي از گرفتن جان آدمها ندارد. وحشت كيميايي است كه شيخان تازه كشفش كرده اند. چون كاشفان فروتن، شوكران جرعه جرعه در كام ايران مي ريزند تا آرام بخوابد.
اما...
آن سوتر در ميانه خاوري زمين، موجي بلند، ديكتاتوري ها را آشفته ساخته است. كشتي ديكتاتورها يكي يكي در هم مي شكند. بخواهيم يا نخواهيم آنها تجربه ما را تكرار نمي كنند.
آنها از اشتباهات ما دوري مي كنند. آنها اصلاحات را نه سطحي كه در ريشه ها مطالبه مي كنند. مي دانند كه ديكتاتور بايد برود. بخصوص مصري ها درسي را كه از ما گرفته اند، بخوبي بكار مي بندند.
اما ما....
همه در حال متهم كردن يكديگرند. يكي فرياد مي زند كه چرا فلاني بيانيه مي داد. آن يكي فرياد مي كند كه ما بي غيرت بوديم به خانه بازگشتيم و...
حقيقت اين است كه همه تا حدي حق دارند، ما فرصتي طلايي را از دست داديم و اين روزها حسرت مصر و تونس را مي كشيم ولي بايد به ياد داشته باشيم كه راه را بايد برويم تا دموكراسي و براي اين كار ما نيز بايد از حركت هاي مصريها و تونسي ها درس بگيريم و آماده باشيم و زير بنا هاي لازم را بسازيم.
به اعتقاد من استقرار دموكراسي در اين دو كشور سونامي از تغييرات در خاورميانه را به بار خواهد آورد كه آخرين كشتي هاي ديكتاتوري را به زير آب خواهد برد و در اين ميان آنچه مسلم است ديكتاتوريِ ايراني لرزان تر از رژيم هاي ديگري است كه حمايت غرب را دارند.