۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

برای یک انتخاب

foreign policy یکی از مجلات معتبر دنیا که هر سال لیست 100 متفکر برتر جهان را منتشر می کند امسال در سومین مکان این لیست اسمی را گنجانده است که مایه غرور و مباهات ایرانیان سبز است.
دکتر رهنورد عنوان سوم متفکر برتر سال را در حالی از آن خود می کند که همسر دولت کودتا به سفارش مشاوران تبلیغاتی رییس جمهور سعی دارد تقلیدی از حضور زنان در کنار سران کشور ها باشد.
هر چند که صرف حضور همسر کودتا و وزیر زن در کابینه خود نشان از این دارد که زنان در بدست آوردن جایگاه اصلی خود تلاشهایی داشته اند و می توانند به نتایج چشمگیری برسند اما تقلید ناشیانه محمود احمدی نژاد (که ژشتهای لمپن مابانه او را امروز همه در دنیا می شناسند)
هرگز باعث جلب توجه سازمانهای معتبر نشده بلکه حتی نتوانسته توجهات را به نخبه های ایرانی مخالف دولت کمرنگ تر سازد.
بعد از جایزه گفتگوی تمدنها به آقای خاتمی و آقای شایگان و مورد توجه قرار گرفتن مجدد خانم عبادی بعنوان فعال صلح، عنوان سومین متفکر برتر جهان به خانم رهنورد رسوایی بیشتری برای کسی که شایستگی او را زیر سوال می برد در پی دارد.
حال باید دید رییس دولت کودتا برای مطرح ساختن خود چه نمایشی ترتیب خواهد داد؟!!!
لینک اصلی نشریه :
http://www.foreignpolicy.com/articles/2009/11/30/the_fp_top_100_global_thinkers?page=0,2

۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

باز هم پیروز شدیم!!!

حوصله نوشتن چیزی را ندارم این روزها اما خبرها محتاج تفکر و انتشارند، هر چند که کسی نخواند، جایی باید نوشته شوند...
روس ها بار دیگر از تعویق راه اندازی بوشهر می گویند. قطعنامه جدید با رای مثبت روسیه و چین تصویب می شود، چند روز قبل هم قطعنامه ای در مورد نقض حقوق بشر در ایران با رای مثبت کشورهایی همچون همسایه عزیزمان عربستان به تصویب مجمع عمومی رسید...
رییس جمهور چند روز پیش وعده داد که مردم غیور آذربایجان قلم آشوبگران را خواهند شکست، استقبال برده شدگان رییس کودتا در بیشترین مقدار متصور آن 50 هزار نفر هستند...
رهبر معظم که پس از انتخابات مسائل کشور را با صبر بیشتری دنبال می کنند و تمام مسائل را با تاخیر دو ماهه ای تذکر میدهند این بار می فرمایند که صرف مخالفت با یک نظر کسی را در زمره منافقان و ضد ولایت فقیه شدگان قرار نمی دهد...( گویا دیگر کسی نمانده که بسیج بر علیه او شعار نداده باشد آش زیادی شور شده!!)
کم کم همه دارند آزاد می شوند تا زندانهای طولانی مدت احکامشان و وثیقه های سنگین آنها مهری باشد بر لبانشان...
بیشتر مخالفان زندانی کرد دارند به اعدام محکوم میشوند..( جالب اینجاست که در ترکیه طرح عفو عمومی و آزادی خط و زبان کردی با مخالفت لاییک ها همراه است، آنان نیز خواستار اعدام مخالفان "کرد"ند حال چگونه است شباهت لاییک های ترکیه و اسلامگرایان ایران بماند اما مفهومی بنام قدرت شاید فهمیدن شباهت ها را آسان کند)
پس از آیت ا.. استادی آیت ا.. جوادی آملی نیز از این پس دیگر جمعه ها به اقامه نماز در قم نخواهد ایستاد...( پیام روشن او در این کار حکایت از جسارت عده ای دارد که حقیقت را خانه نشین می خواهند)
و آخر کلام پیامی است از مردی که این روزها محبوب تر است از همیشه، دعوتی است به شجاعت و فریادی است که به وسعت مبارزه با استبداد این سرزمین است...
اولین پاسخ ندای شیخی است شجاع که نشانه ایمان این سرزمین به حقیقت است در هر لباسی که باشند...

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

رفاه به رفاه رسید

روزگار کودتا روزگار عجیبی است.
مجلس تهدید شد و لایحه ای را تصویب کرد که تمام در آمد ناشی ار نقدی کردن یارانه ها به دولت برسد. اداره کردن کشوری که درآمدهایش هر قدر هم که باشد از حرص و آز دولت مردانش کمتر است، سخت و دشوار می نماید!!!!
پس باید از جیب همه برداشت. وزیری که اتنخاباتش آبروی ولایت را هم برد مناسب ترین گزینه برای اداره چنین درآمدی است.
وزیری که دانشجویان کوی طبقه منفی چهارش را خوب شناختند بعد از انتخابات. وزیری که 95 نماینده و بسیاری از مردم هنرمندی او را در انتخابات حس کردند و اینچنین محصولی وزیر رفاه شد تا رفاه هم، چون انتخابات خوب و درست و با تاییدات معجزات الهی به رفاه برسد.
روزگار کودتا روزگار عجیبی است اما عمرش....

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

دالان سبز

احسان فتاحیان در انتظار مرگ...
یک جوان در زندان سنندج، رنجنامه اش خواندنی است، کسی که از مرگ نمی هراسد؛ بدست کسانی که جز مرگ پرده ای ندارند برای کتمان زشتی شان و تنبیه جرم هایی که می تراشند.
نمی دانم صبح احسان در میان ما خواهد بود یا آنان که بهشت می فروشند جان آرام او را که هدیه خدا است خواهند ستاند تا حکم شرع را جاری کنند؟
حتی اگر او گناهکار هم باشد آیا می توان به فتوایی جانی را که خدا داده از کسی ستاند و فرصت نفس کشیدن را از کسی سلب کرد؟
آیا ممکن نیست احسان و احسانها حتی آگر گناهی کرده باشند، فردا در فرصتی که خدا به آنها داده گناهشان را جبران کنند؟
از همه استدلالها و دلایل باید گذشت چرا که حاکمان این روزها را چنان ترسی فرا گرفته که دخترکان را در خیابان می زنند تا سیاست النصر بالرعب شان را اجرا کنند،
چون همیشه تاریخ چوبه های دار مار های ضحاک اند که گناهکار نمی خواهند...
جوانهای این سرزمین قربانی سردارانی هستند که نمازشان را با حوریان می خوانند و درهم و دینارشان آنان را به رفاه و وزارت رفاه می رساند، چرا که آنان درد گرسنگان و محرومان خوب می شناسند که از محرومیت و گرسنگی مردمان ستارها بر شانه هایشان نشسته است.
شاید (زبان لال) امروز احسان از سبز ترین دالان دنیا بگذرد و آرام چون پرچمی که رایت کاوه را در باور ایران زنده خواهد کرد به پرواز در آید...
جمله آخر را که می نویسم چشمانم بارانی میشود برای برادرم احسان. کاش او را فردا زنده باز یابد این سرزمین کهن...
کاش قلبهای قاتلان را فریادهای کاوه بیاشوبد امشب...
برادرم سر افراز و سر بلند باشی
آرزویم اینست که سپیده دم فردا و فردا ها را جوانان این سرزمین همراه تو سر زنده و شاداب تماشا کنند دمیدن آفتاب را .
خدایا پدران و مادران این سرزمین را از شر ضحاکان برهان
به امید طلوعی که احسان فتاحیان را زنده و سالم به همراه خویش داشته باشد

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

یتبعون احسنه

نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
شعاری است که حامیان دولت کودتا از آن می خواهند چماقی بسازند و برخی دوستان کم توجه سبزها از آن گریزانند چرا که می ترسند دستاویزی برای کودتاچیان گردد!!!
این شعار را نشان این می دانند که علیرغم توصیه های دینی و انسانی ایرانیان سبز نمی خواهند از مظلومان حمایت کنند!!!
اما چنین استدلالی به نظر غیر منطقی و غیر عقلانی به نظر میرسد. شاید اگر شهید چمران نیز زنده بود در خیابانهای تهران همین شعار را فریاد می کرد. امروز سرزمین سبزها مورد چپاول عده ای قدرت طلب واقع شده که به نام جانم فدای اسلام دکان باز کرده اند و منافع ملی را به بهانه غزه و فلسطین می فروشند تا کیسه خود را پر کنند. متکبرانه خود حقیرشان را ما خطاب می کنند و می خواهند میراث استبداد زدگی این سرزمین را وارث باشند، تا به خیال باطلشان سوار بر موج پوپولیسم و عوام فریبی تصاحب کنند ایران را.
رحماء علی الکفار و اشداء بینهم شده اند و می اندیشند که خزر بخشی هایشان و وارونه صدا زدن خلیج همیشه فارس ( آنهم توسط کسانی که اتفاقا خود را صاحب غزه و فلسطین می دانند و جز بدبختی برای ساکنان غزه نداشته اند)از نظر ملت ایران و جوانان با هوش ایران دور می ماند و پاسخی دریافت نمی کند!
چمران در جنگ تحمیلی لبنان و فلسطین را رها کرد و از قضای روزگار جانش را فدای ایران کرد. آنروز دشمن سلاح بدست خارجی بود اما امروز ...
چوانان امروز ایران در مقابل چپاول سرزمینشان توسط روسها و چینی ها و حاتم بخشی به کمونیستهای ونزوئلا و سایر حرکات بی خردانه ای که روی سیاست های قجری را سفید کرده است فریاد می زنند که آماده اند جانشان را نثار ایران کنند!
در قبال فلسطین و لبنان سبزها همان را می خواهند که برای میهن خویش، آرامش، صلح، آزادی برای آنان، حق تعیین سرنوشتشان به دست خودشان. آنها هم حق دارند فریاد بزنند جانشان نه فدای خودکامگی دیکتاتورهای منطقه و نه فدای ایران که فدای غزه و لبنان. آنان نیز چون سبزهای ایران حق دارند صدای خود را به جهان برسانند که طالب صلح و آرامش و عزتند و یقینا با روشهای عاری از خشونت به این هدف خواهند رسید. ولی ما از چمرانها آموخته ایم که اگر بد خواهان قصد چپاول و غارت ایران را داشته باشند وطنمان جایی است که جان را فدای آن خواهیم کرد. همانگونه که ندا ها و سهرابها و محسن ها و ترانه ها در جای جای تاریخ این سرزمین سرافرازانه حتی با آخرین نگاهشان ایران را جاودانه کردند و چون آرش جان در کمان کردند تا از خزر تا خلیج هیشه فارس همیشه ایران بماند.
آقایان از شعار جمهوری ایرانی بر آشفته اند!!!
این ملت ایرانی مسلمان است و ایران هویت ملی و اسلام هویت دینی امروز اوست و همیشه تاریخ یکتا پرست بوده است خسته از این است که بنام دینش عده ای دکان باز کنند و بر گرد خود هاله نور ببینند.
ملت ایران در هراس است از چهره نمایان طالبان شیعی که فرزندان شیعه و سنی و سایر ادیان و مذاهب را به صلابه می کشد و اگر فشار مردم و فریادشان نبود اکنون در خیابانها چوبه های دارشان و تخت های تازیانه شان برای عبرت مخالفان و منتقدان برپا بود. نمی خواهد مقدساتش را به تخت های روان قدرت بیاویزند تا چون اروپای قرون وسطا علم را و عقیده را گردن بزنند و دانشگاهها را ببندند. نمی خواهد اسلام دروغین شان بالا پوش کراهت ظلم شکمبارگان پرواری باشد که عطش زور و زرشان را چون تزویرشان پایانی نیست.
ایرانی ایرانی بودنش را از آزادگیش دارد و با آزادگی هزار و اندی سال پیش اسلام را از آغوش جهالت شمشیر بیرون کشید تا با آن تمدنی بسازد که سالهای طلایی همین دین به حساب می آیند. حال نیز می خواهد طلایه دار صلح و دوستی در جهان باشد تا ملت ایران خاورمیانه را به ساحل صلح برساند و الگویی بی خشونت برای حق طلبی در جهان ارائه کند.
یادمان هست کلام مرد بارانی شهر تفتیده که به نام ملت ایران منادی صلح و دوستی شد و حال جمهوری ایرانی شعاری است بنام صلح و دوستی تا اسلام را جهالت قومی طالبانی مسلک برهاند. شعارهای سبز این ملت را درست بفهمید که جوانان این سرزمین پخته تر از پیرانی هستند که بی آزادگی ایرانی نیز نیستند و جلوه های محراب و منبرشان را پرده ی بر افتاده از خلوتشان رسوا کرده است.

در حاشیه یک خبر

سید محمد خاتمی جایزه جهانی گفتگوی تمدنهای 2009 را مشترک با شایگان کسب کرد تا این افتخار نصیب دو ایرانی شود.
مردی که نگاهش دوستی است و لبخندش از جنس صلح، از تباری که نیکی و مهربانی خدا در وجودشان متجلی است و از سلاله بشری که فاتح دلها بود و اسوه اخلاق.
گفتگو را به نام ایران در جهان منادی شد و واژه دموکراسی را در فرهنگ سیاسی جوانانی چون من زنده کرد. در روز هایی که طالبان خشونت و اسلام را در ذهن جهانیان پیوند می داد او صلح و مهربانی اسلام را در دنیا فریاد کرد تا اسلام را غبار از چهره بزداید. اما گفتگوی با احترام متقابل و بر اساس منافع ملتها و عزتشان کجا و گفتمان پیامبر هاله بدست هزاره سوم کجا!؟
داعیه داران مبارزه با استکبار که پرچم دروغین شان چون پیراهن عثمان بر افراشته بود که سید محمد با جورج سوروس ملاقات کرده اکنون چشمانشان را بسته اند که در مذاکرات اروپا در و گوهر می دهند و آب نبات و شکلات را هم نمی توانند بگیرند! آنهم در گفتگو های دوستانه با شیطان بزرگ!
دزدی وارد خانه ای شد و ( من داستان را مودبانه نقل می کنم تا ...)دور مرد و زن صاحبخانه خطی کشید که پایتان را از خط بیرون بگذارید می کشمتان دزد کارش را به سر انجام رساند و خانه را جمع کرد و برد. زن صاحبخانه رو به مرد پرسید که چرا کاری نکرده؟ مرد جواب داد که پدر دزد را در آوردم! پایم را ده باری آنسوی خط گذاشتم و او نتوانست غلطی بکند! حال آقایان پدر استکبار را در آورده اند و گفته اند فرانسه در طرح نباشد!
آن سو تر در قاهره در جلسه ای نماینده ایران از سوی نماینده کشوری که ملتش دوست آقای مشایی هستند مورد تمسخر قرار می گیرد. همه شاهدان و ناظران تایید می کنند که نماینده ایران و اسرائیل در آن جلسه با هم گفتگو کرده اند. نماینده اسرائیل و نمایندگان چند کشور حاضر در نشست نیز رسما این خبر را تایید می کنند.
فقط نماینده ایران که راستگویی او مانند آقای کلهر است و کیهان صوتی و تصویری و کاغذی و صدا و سیمای میلی این خبر را کتمان می کنند. همانها که ملاقات خاتمی با سوروس علیرغم تکذیب طرفین پیراهن عثمانشان شده بود!
بعضی وقتها ایمان چیز خوبی است اما کاش آنها که نداشتند لا اقل آزاده بودند تا این فریاد هزار و اندی ساله را گوش شنوایی بود در میان دین به ملک ری فروشان.