۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

باز هم سقوط، باز هم دروغ...

بعد از تكه تكه شدن هواپيما روي زمين، همه براي بيرون آوردن پيكرهاي جانباختگان حاضرند، استاندار دو استان، وزير، هلال احمر، بسيج، اما اسم يك روستا از همه خبر هاي رسمي خبرگزاريهاي ايراني حذف مي شود. «كليسا كندي»! اهالي اين روستا اولين امداد گراني هستند كه مجروحان را روي دوش خود تا جاده رسانده اند اما نام روستايشان سانسور مي شود.متحيرم كه چه در ذهن هاي مشوش دولت مداران ايراني مي گذرد.
راستي از خيل زنده هامردي هست، كه مسئوليت خطا هاي انساني و فني را بپذيرد يا...؟
كشته هاي سيستم حمل و نقل كشور پيشرفته ايران( كه جزء 10 قدرت برتر جهان شده) بيشتر از بسياري از جنگ هاست!
در حالي كه يك حمله تروريستي در آمريكا كشته هاي كمتري برجاي گذاشته تلويزيون ايران اعلام مي كند كه آمريكا و كنگره اش دچار بحران شده اند.
وزير كه نماينده دولت محمود است( همان دولتِ كريمه)  اعلام مي كند كه :« این دومین حادثه با این وسعت طی 2.5 سال گذشته در کشور است که آمار بالایی محسوب نمی شود. وی تاکید کرد: برخلاف برخی جوسازی ها هنوز هم امنیت پروازی در ناوگان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران بالاست.»
مرگ 80 ايراني از نظر آقاي وزير آمار خوبي است. امنيت پرواز ها هم بالاست. كسي نيست به وزير بگويد اينها كه از دست رفته اند برادران و خواهران و فرزندان ما هستند. جاي هيچ كدام از اين انسانها را هيچ كس نمي تواند پيدا كند.
كسي نيست از وزير بپرسد آقاي محترم چرا برج به هواپيما اجازه فرود داده است؟ چرا شما تبريز فرود آمديد اما هواپيماي تهران-اورميه به تبريز بر نگشته؟
پرسش ها بسيارند اما وقتي يك نام هم بايد تغيير كند و حذف شود تا اوضاع بر وفق مراد باشد؛ همه پاسخها واضحند.
باز من پريشان ذهن شدم. اينها را رها كنيد. پاتوقهاي قديمي اين روزها كلي خاطرات زنده خلق مي كنند. تئاتر شهر، كافه هنر، كافه آلما، فرهنگسراي انديشه، موزه رضا عباسي و....
تازه كلي چيزهاي جديد هم اضافه شده اند. رواق ايراني كار ميرحسين، مجسمه ابوريحان در پارك لاله و...
يك پياده روي پر از زيبايي و احساسي نو از جنسي كهن تر از منظومه ليلي و مجنون...
و زير باران خيس شدن به همراه زندگي...
اينها را بچسبم بهتر است، وزير هم خوب است بقيه هم...