۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

روز دوم

می خواستم روز اول خرداد بنویسم که ماه پر از حادثه و حماسه سرزمینم خوش آمدی اما...
ننوشتم تا روز دوم فرا رسد....
عصر بی اختیار کسی دستم را گرفت و برد تا سالهای دور، دوم خرداد (فکر می کردم 78 اما مهر شناسنامه را که خوب نگاه می کنم حکایت از دوم خرداد 76 می کند...)
برگه رای اول و خودکاری که روی آن می نویسد سید محمد خاتمی...
کاریکاتور مشهور گل آقا که بنویسیم خاتمی بخوانیم ناطق نوری. سید آزادی بیان و جامعه مدنی، مرد تساهل و تسامح، حقوق شهروندی و حقوق بشر.
دولت روزنامه و کتاب آزاد و فیلم های چیز دار...
روزنامه جامعه و توس دبرستان شبانه روزی و بحث های ریز و درشت.
روز انتخابات و رهبری که می گوید هرگز کسی جای هاشمی را برای من نخواهد گرفت...
جقدر دورند روزها ولی چه شفاف بر خاطر ما نقش بسته اند. انجمن های اسلامی دانشگاه ها...
تریبون های آزاد دانشجویی جایی برای فریاد زدن، یادش بخیر پرسیدم حکومت امروز به حاکمیت معاویه می ماند یا علی؟
امروز پرسیدن همان سوال ممنوع است اما جوابش را همه فهمیده اند!
روزهای پر از جنب و جوش و همایش روشنفکری دینی! آقای مهاجرانی در دانشگاه سهند، کدیور، دکتر ملکی، و خیلی های دیگر...
نمایشگاه کتاب و مطبوعات، گفنگو های آزاد با شمس الواعظین و بورقانی و صحبت از بازگشت ناپذیری استبداد پس از اصلاحات...
صلاخی روزنامه ها، انصار و الله کرم و دروستان، شلمچه و ده نمکی...
هجوم بی رحمانه یا چوب چماق به اجتماعات دانشجویی...
18 تیر و ...
سالها بعد پایان خاتمی..
چه روزهایی...
بریدن از اصلاحات، نواختن آخرین میخ بر تابوتش، هو شدن سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران...
صدای پای فاشیسم، سلاخی شورای نگهبان. آغاز مهندسی انتخابات...
فصل استبداد فقیه...
-----------------------------------------------------------------------------------------
دوم خرداد زنده است در تاریخ ایران...
بعد از مرور اینهمه خاطره تازه میفهمی تاریخ چه عادلانه قضاوت می کند آدمها و اتفاقات را....
روزی شاید ده سال بعد قضاوت تاریخ در مورد استبداد این روزها چه خواهد بود؟
بر تارک ذهن مردم سرزمینم چه نقش خواهد بست؟
سعی می کنم هر چه که باشد  چنین روزی 10 سال بعد ایران آزاد و آباد باشد سر بلند و رها از تحقیر این روزها...
--------------------------------------------------------------------------------------------------
می خواستم در مورد عملیات محیر العقول احمدی نژادانه ایران و هوشیاری ترکها و رجب طیب اردوغان بنویسم که نشد، دوم خرداد واجب تر بود. اما خلاصه کلام اینکه اردوغان در صدد احیای امپراطوری عثمانی بوده و هست و علاوه بر منافع ملی ترکیه در قدامات اخیر اهدافی چون تحقیر آقای احمدی نژاد و مدعیان رهبری جهان اسلام نیز برای اردوغان نخست وزیر زیرک ترکیه  مطرحه. با زیرکی نقش ایران دهه هفتاد رو در منطقه بازی می کنند با این تفاوت که بجای شاهنشاهی نا کارامد ایران کشور ترکیه به شدت ساختار سیاسی خودش رو به ساختار سیاسی مدرن نزدیک کرده و با وارد کردن تکنولوژی از غرب صنعت کشور ترکیه به شدت در حال پیشرفت و توسعه است. توریسم هم این کشور رو روز به روز در نزد مردم دنیا مطرح می کنه...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه

ناله سر مکن....

بس است سوگواری دیگر بس است...
سر بلند و سر افرازی را باید آموخت...
مردان کوهستان از سوگواری گذشته اند، کردستان ایران دلیرانه ایستاده است...
چشم در چشم دژخیمان، اعتصاب خواب ار بر چشم جلادان حرام کرده است...
آنچه که برای ایجاد هراس و وحشت در دل مردم با قساوت انجام یافته بود اکنون تبدیل به حرکتی شده که بار دیگر شهامت مردم ایران را بر پیشانی خفتگان غار تاریک قدرت می کوبد و اثر ننگینی بر پیشانی ریاکاران دکان دین  نشاند...
دیگر وقت ایستادن نیست، وقت آنست که هر کس به وسع خویش نظرش را و راهش را اعلام کند تا خفاشان بدانند خورشید پستوی تاریکشان را به پرچم نور فتح خواهد کرد...
پیام صلح و مهربانی همان بود که بر سر دارش کردند؟ا گمان باطل برده اند؛ که هر حنجره ای امروز در کردستان نوای صلح و آزادی را زمزمه می کند...
و ایران زمین پر شده از یاد فرزندانی چون کوه استوار و به غایت مظلوم...
نامشان جاودانه گشته چون نام تمام آزادیخواهان و تاریخ...
پر است از دژخیمانی که جز ننگ هیچ از شکوهشان نمانده است...
-----------------------------------------------------------------------
پیشنهاد می کنم دانشجو های سراسر کشور برای همنوایی با کردستان و هموطنان پر از شجاعتمون با لباس سیاه بریم دانشگاه همه..
اگر هم بتونیم یه ساعت مشخص تجمع سکوت برگزار کنیم که عالی میشه...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

بنام معلمی آزاده...

چشمانم پر از اشک که گاهی می لغزد روی گونه هایم...
پر شده همه جا از دژخیمی جلادانت اما برای معلمی چون تو قاتلانت آنقدر حقیرند که می دانم اگر سطری از آنان بنویسم آزرده می شود روح بلندت...
معلمی از هموطنان کردم، مردان مرد سرزمینم از کامیاران...
برایت می نویسم که تو پرچم بر افراشته آزادگی جوانان این سرزمینی...
برایت می نویسم از شادی چنین روزهایی یکسال پیش...
برایت می نویسم که به اهتزاز در آمده ای بر فلات ایران تا غبطه غیرت تو را داشته باشند جوانان آزاده ایران...
برایت می نویسم که ما هر روز رویای آزادی را تا حقیقت می دویم و می دانم که از فراز قفس تنگ تنت روح تو می بیند روزهای نزدیک آزادی را...
برایت می نویسم که اشکها چون سیل می بارند در غم از دست رفتن آزاده ای چون تو و می دانم که لبخند بر لب نوید آزادی را می دهی به فلات ایران، که هیچ خون بی گناهی نمی ریزد مگر درختی تناور از آن خون بروید...
برادر می دانم  آسوده ای که عهد خویش با ایران به جای آورده ای...
می دانم که زنده تر از همه آدمهای زمینی و می دانم یاریمان خواهی کرد تا هم آغوش آزادی شویم در وطنمان ایران زمین...
می دانم که آخرین درس کلاست آزادگی بود برای شاگردان جوان ایران زمین...
سلام ما را به سهرابها، نداها و آزادیخواهان ایرانی برسان و بگو نیک آموخته اند جوانان سرزمین زرتشت که ققنوس وار در آتش شوند تا هزار نغمه آزادی از گوشه گوشه ایران جوان برخیزد...
نزدیک است روز آزادی تو را در جهان روز معلم و آزادگی نام نهند همان قدر که آزادی در سرزمین من نزدیک است...
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پیشنهادم اینه که روز شهادت فرزاد کمانگر رو به عنوان روز معلم در سرتاسر جهان نام گذاری کنن روزی که معلمی با فدا کردن خودش درس آزادگی رو به همه ملتها آموخت.
نمی دونم برای این کار راهی هست یا نه؟؟؟
کسی اگر می دونه چه کاری باید انجام بدیم پیگیری کنه..

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

باز هم جنگ...

اصولا واژه خشن و ضمختی است، جنگ را می گویم...




این روزها کشور من پر شده از این واژه ها، جنگ، دشمن، فتنه و... یک سری آدمها که کش تنبانشان در رفت و در روز روشن وسط مسجد ناگهان اتفاقی با یک صدای ناگوار برایشان افتاده و کارشان آنقدر بو داشت که همه فهمیدند به جای سفت گرفتن تنبان مبارک حالا هل من مبارز می طلبند...



کسی نیست بگوید اخوی عزیز دلم وقتی صدا بلند بود و فشار زیاد آنهم وسط مسجد دیگر بعدش عربی نمی رقصند تصدقت...



سال قبل یک کاری کردید هنوز بوی آن تمام فضای مسجد را پر کرده کش تنبان هم که دیگر از دست شده چرا می زنید کانال عربی!



بعد از آنکه برای مقابله با آمریکا مانور کردیم و دشمن فرضی یک فرمانده و عده ای از نیروهای ما را به شهادت رساند سید احمد خاتمی که دیگر تنبانش احتیاج به کش ندارد بس که قلمی است! طی یک خطابه هوشمندانه ناگهانی کشف کرد بد حجابی علاوه بر زلزله تاثیرات دیگری هم دارد.



ایشان ضمن برملا کردن توطئه دشمن اعلام کرد این جنگ نرم است و باید بد حجابی را ریشه کن کرد...



توجه فرمودید؟؟!! یعنی یک عده از دشمنان اسلام به صورت عمدی از آمریکا و اینها پول گرفته اند تا به صورت نرم و با لباس پوشیدن ترتیب جمهوری اسلام را بدهند!!!



خدا کند در مبارزه با جنگ نرم سرداران ایران مثل مانورشان عمل نکنند و خدا کند باز جریان سردار زارعی نشود...



راستی می گویند معمر قزافی چند وقتی است دچار فسردگی گشته و از جمله دلایل این افسردگی پیشی گرفتن مفامات ایرانی در خزعبل گویی بر ایشان است...



البته اینها که مهم نیست بچسبید سونامی شوکفایی اقتصادی و ارزانی را که در راه است.



راستی اگر تا هفته بعد محمد جوادشون رییس جایی شد زیاد تعجب نکنید برای جلب توجه پس از مقداری حرکات موزون اعلام فرمودند حیف است احمدی نژاد دو دوره فقط رییس جمهور باشد ما هم قبول داریم واقعا حیف است...