۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

آقاي گنجي اين آدمها زنده اند!!!

با همه احترامي كه براي جناب آقاي گنجي قائلم و با يادآوري اين موضوع كه يقيناً ايشان از مبارزاني است كه براي اين سرزمين از راحتي خويش گذشته، اما با توجه به مقاله اخيرشان در سايت گويا لازم دانستم چند سطري برايشان بنويسم!
1- آقاي گنجي در بند اول مقاله با بيان برخي واژه هاي تئوريك حوزه روشنفكري و تحليل گري سياسي عمومي را حوزه اي فاقد نبايدها و بايد ها ميدانيد و معنقد هستيد كه در حوزه عمومي بايد تحليل ها مبتني بر واقعيت كامل باشد.  با توجه به محدوديت رسانه اي در داخل ايران و همراه شدن اين محدوديت با تحريف گسترده رسانه اي ( از جانب رسانه هايي كه اعتقاد و التزامي به بازتاب حقيقت ندارند)، حاصل اين تفسير سمي مهلك خواهد بود براي آشكار سازي حقيقت! تصورش را بكنيد كه بخشي از رسانه هاي حكومتي با انعكاس گزيده مقاله شما با حقيقت چه معامله اي مي كنند! و نتيجه حاصل از مقاله شما حتي بر فرض درست بودن؛ در حوزه روشنفكري و تحليل گري عمومي چه نتايجي در بر خواهد داشت! جناب آقاي گنجي با توجه به شريط موجود واقعيت اين است كه ارائه برخي تحليل ها در حوزه عمومي باعث تحريف حقيقت و ارائه باطل در قالب گزيده هايي از تحليل شما خواهد بود! و بر اساس تئوري ارائه شده در بند اول، در حوزه عمومي سياسي و روشنفكري، نه تنها شما حقيقتي را روشن نخواهيد ساخت بلكه موجب وارونه شدن حقايق و ضربه به جنبشي خواهيد شد كه به دنبال حق طلبي است. براي بررسي آنچه در سطور بالا آمده است مي توانيد نام اكبر گنجي در سايتهايي چون فارس و رجا جستجو نماييد و آنچه كه بر سر حقيقت آمده را به وضوح ملاحظه نماييد! آقاي گنجي به نظر مي رسد جاي اين تحليل ها (در صورت حقيقت داشتن) در حوزه آكادميك و اختصاصي تحليل گران و مكاتبات داخلي آنهاست تا پس از پختگي كامل در حوزه عمومي منتشر شود تا تبعات آن موجب وارد آمدن  ضربات مهلك به حركت و اميد مردم نگردد.
2و3- فرموده بوديد در طيف سبزها سه مدعاي متفاوت وجود دارد! جناب آقاي گنجي من نمي دانم مدعاي اول را از كدام سبز نقل نموده ايد! به جز وزارت اطلاعات و رسانه هاي دولتي و وابستگان جمهوري اسلامي هيچ سبزي مدعاي فوق را بيان ننموده است!
اگر اسناد و مدارك منتشره توسط وزارت اطلاعات مد نظرتان است، در اين صورت بررسي اين اسناد در مورد شما آيا ربطي به حقيقت شما و اعتقاداتتان دارد؟ آيا آنچه ازشما توسط جمهوري اسلامي منتشر مي شود حقيقت دارد يا اصلا ربطي به شما دارد!
در مورد آنجه كه عدم اعتقاد عده اي از سبز ها به نادرستي انتخابات بيان نموديد سخت در اشتباهيد! آنچه را هم كه بعنوان نمونه بيان كرديد سنديتي با واقعيت ندارد!
آقاي گنجي دوستاني چون تاجزاده و رمضان زاده زنده اند و بارها اعلام كرده اند حاضرند براي اثبات تقلب در انتخابات مناظره كنند! آنهايي هم كه اعترافاتشان از صدا و سيما پخش شد بعدها شرايط اعترافشان را تلويحا بيان كردند! مختصر كلام اينكه حقيقت نه آن چيزي است كه شما بيان نموده ايد! جسارتا خطا كرده ايد برادر بزرگوارم.
در مورد آقاي خاتمي هم بايد خدمتتان عرض كنم ايشان بنا به خصلت هاي ويژه خود هيچ وقت در هيچ زمينه اي تندرو نبوده اند و همين ميانه روي ايشان است كه باعث ايراد سخناني چنين شده! آقاي خاتمي يقيناً موضعي تندتر از آنچه بيان شد اتخاذ نخواهند نمود.
اما نكته اساسي تر اينكه شما در نوشته خود به خواننده القا مي كنيد كه شبه در انتخابات، تنها بهانه است و خود مدعيان تقلب هم به آن باور ندارند! آقاي گنجي اين سخن به مقاله هاي كيهان شبيه نيست؟ آيا تا به حال جمله اي حقيقت در اين روزنامه ديده ايد؟
جناب آقاي گنجي بزرگترين تظاهرات سبزها به اين دليل صورت گرفت كه آنها اعتقاد داشتند موسوي برنده انتخابات است! اگر چنين نبود دليلي براي به خيابان آمدن نبود! اگر احمدي نژاد برنده واقعي انتخابات بود و اكثريت داشت آنوقت سخنان خامنه اي را بايد درست بدانيم كه عده اي مي خواهند با ريختن به كف خيابانها نتيجه انتخابات را عوض كنند! آنوقت جنبش سبز اقليتي است كه سعي در اخلال در دموكراسي و انتخاب اكثريت را داشت! شما واقعا به چنين چيزي باور داريد؟
4و5و...- در باب اين بند واقعاً متحيرم كه شما باز هم آدمهاي زنده را رها كرديد و مستندات از زبان نماينده احمدي نژاد يا انتخابات آمريكا مي آوريد!
شما گزارش مستندات تقلب در انتخابات را كه توسط ستاد آقاي موسوي منتشر گرديد را نديده ايد؟ آقاي گنجي تقلب در انتخابات آشكار تر از آن بود كه شما هنوز در مورد آن مقاله بنويسيد! اگر به حرفهاي طيف مقابل كه دروغگويي اش عيان است ميشد چيزي را مستند نمود امروز دليلي براي اعتراض نبود!
نقل قولهاي امثال نمايندگان احمدي نژاد و خامنه اي در مورد شما را مردم باور مي كردند  كه بالاي دار بوديد برادر!
آقاي گنجي هيچ سبزي در شرايط آزاد هرگز در مورد صحت پيروزي آقاي احمدي نژاد حتي كلمه اي بر زبان نرانده است!
آقاي گنجي به نظر مي رسد تحليل شما ارتباطي با حقيقت و واقعيت پذيرفته شده توسط جنبش سبز ندارد.
و اما در مورد بند آخر، كاهش اعتراضات، واقعيت اين است كه اعتراضات كاهشي پيدا نكرده اما فرم و شيوه اعتراض عوض شده! در واقع در بطن جامعه ايران امروز جمهوري اسلامي وجود ندارد كه اعتراض به صورت تظاهرات يا فرياد بيان گردد! امروز مردم ايران با زندگي به شكلي كه جمهوري اسلامي نمي پذيرد اعتراض شان را نشان مي دهند! از مسئله حجاب گرفته تا تك تك امور اجتماعي شان!
در پايان خواهشي دوستانه از جناب آقاي گنجي و ساير اوتاد سياسي ايران دارم و اميدوارم كه سخن اين برادر ناچيزشان را بپذيرند، از همه بزرگواران مي خواهم در اظهار نظرها و نوشته هايشان اين حقيقت را در نظر داشته باشند كه ملت ايران بيش از هر چيز به اميد نياز دارد، جواناني كه در ايران زندگي مي كنند بيش از هر چيز نشاط مي خواهند، اگر تحليل يا نوشته اي مينگارند توجه كنند كه آنچه مي نويسند ماموران استبداد را شاد خواهد كرد يا جوانان ايراني را و كدام طرف اين مبارزه نا برابر را اميدوارتر خواهد ساخت؟