۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

از محاکمه اندیشه اصلاح تا حمایت از اندیشه خشونت و قتل...

مهم شد و اهمیتش روز افزون گشت که چه کسی 18 تیر را ساخت و همه دنبال متهم گشتیم...


کهریزک و کوی و غارت در خیابان و توهین و تحقیر معترضان رقم خورد   و به دنبال آمران و متهمان گشتیم....

قوه قضائیه ای که برای بردن آبروی مصلحان ذوق زده و شتاب زده عمل می کرد و اندیشه ای غیر خشونت طلب را به صلیب می کشید، متهمان و قاتلان کهریزک را در خفا محاکمه  کرد به بهانه حفظ نظام....

واقعا نظام را با به خفا بردن قاتلان و متهمان می توان حفظ کرد؟

اما مهم تر از اینها مسئله دیگری است. در سایت کلمه تیتری بود با این عنوان «محکوم واقعی کجاست ؟چه کسی به جای او به دار آویحته می شود؟» در تحیرم مگر ما هم بر چوبه های دار گناهکاران تکیه خواهیم زد؟

خوب می دانم خانواده های کهریزک زده چه کشیده اند و خوب می دانم که دلهاشان چه پاره پاره است در هجر و مصیبت برادران و خواهران سبز پوشم. اما برادرانم و خواهرانم گلوله و شکنجه به جان خریدند تا چوبه دار بر چینند تا آنجا که می دانم.

و اما بعد از این یادآوری کوتاه اصل مطلب جای دیگری است...

آمر اصلی این داستان چون روز روشن عیان در نظر ایرانیان است اما یقین دارم که عامل اصلی این داستان هرگز در جمهوری اسلامی پای میز محاکمه نخواهد نشست چنان که عامل 18 تیر را حتی دولت اصلاحات نتوانست به مردم بنمایاند یا آمر قتلهای زنجیره ای هرگز پای میز محاکمه ننشست.

با همه احترام به همه نظرات به عنوان یک شخص اعتقاد دارم آنچه باید مورد تاکید قرار گیرد این موضوع است که کدام اندیشه است که چنین حوادثی را در جامعه رقم می زند. سوال واقعی این نیست که چه کسی دستور داد تا قتل های زنجیره ای اتفاق بیافتد یا آمر اصلی 18 تیر کیست یا در کهریزک که حکم می راند عامل و آمر اصلی را مگر هنوز نمی شناسیم؟ واقعا گمان می کنید جمهوری اسلامی از عامل اصلی بازخواست خواهد کرد؟

به گمانم آنچه اهمیت دارد این است که چه چیزی این حوادث را رقم زده است یعنی اندیشه ای که چنین جریانی را می سازد. این اندیشه را باید از رنگ لعاب دینی و سیاسی اش در آورد و عیان برابر دیدگان همگان قرار داد و به نکوهش و نقد اش با همین مصادیق بیرونی اش کوشید تا دیگر کسی نتواند توجیه کند که در اهم والاهم امور و تشخیص اولویت ها جان انسانها بازیچه شود...

باید چنان پرده از رخ این اندیشه درید تا آنان که بر این سبیل خون آلود سریر قدرت می نهند دیگر جرات نداشته باشند بر گرده دین و سیاست سوار شوند...

سخن کوتاه اینکه عامل همه این مصیبتها اندیشه ای است که باید با منطق و قلم این کژی را راست نمود و با برپا کردن چوبه های دار آمران نمی توان کاری از پیش برد ولی با برطرف کردن عامل انگیزشی آن یعنی اندیشه تئوریزه کننده خشونت می توان از تکرار دوباره چنین مصیبتی و از دست رفتن بی گناهان جلوگیری کرد. کاری که عزم جنبش سبز بر آن است و اولین قدمش برچیدن چوبه دار حتی برای گناهکاران است.